وابستگی تل آویو به تنگه باب المندب و دریای سرخ
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۳۸۵۵۷
با توجه به اهمیت باب المندب و دریای سرخ، صهیونیستها همواره نگرانی خود را از نقش انصارالله در این محدوده و دستیابی آنها به قابلیتهای تسلیحاتی برای حمله به منافع تلآویو ابراز کردهاند.
به گزارش مشرق، با ورود رسمی جنبش انصارالله به جنگ غزه، تنگنای ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی و وابستگی آن به تنگه باب المندب و دریای سرخ بیش از پیش به چشم میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اهمیت راهبردی باب المندب
بابالمندب یکی از مناطق سوقالجیشی دنیا است که یمن در جنوب و جیبوتی در شمال بر آن مسلط هستند. این تنگه دریای سرخ را به خلیج عدن و سپس به دریای عرب و اقیانوس هند وصل میکند. تنگه باب المندب در باریکترین نقطه ۱۸ مایل عرض دارد و تردد نفتکشها را به دو کانال به عرض ۲ مایل برای محمولههای ورودی و خروجی محدود میکند. کشتیهایی که از اقیانوس هند میآیند پس از گذر از بابالمندب و عبور از طول دریای سرخ میتوانند راه خود را از کانال سوئز به سوی مدیترانه ادامه دهند. در بعد ارتباطی این تنگه ارتباطات سریع و کم هزینه میان قاره آسیا به اروپا و از اروپا به آمریکا را ممکن ساخته است. به گونهای که اقیانوس هند از طریق دریای عرب به تنگه بابالمندب و بعد به دریای سرخ و از کانال سوئز به مدیترانه و از دریای مدیترانه به اقیانوس آرام میرسد و ارتباطات بینالمللی و دریایی را تسهیل میکند.
در حوزه اقتصادی این آبراه شریان اصلی تجارت بین دریای مدیترانه و اقیانوس هند است که حدود ۷۰۰ میلیارد دلار در سال تخمین زده میشود. طبق آمار سال ۲۰۲۳ روزانه حدود ۴ میلیون بشکه نفت از باب المندب در مسیر اروپا ترانزیت میشود. همچنین در حدود ۲۵ هزار کشتی یا ۷ درصد تجارت دریایی جهان از این منطقه عبور میکنند. بسته شدن این تنگه میتواند باعث توقف عبور نفتکشها از خلیج فارس به سمت کانال سوئز شود و آنها را مجبور به تغییر مسیر در نوک جنوبی آفریقا نماید که نتیجه آن افزایش زمان ترانزیت و هزینههای حمل و نقل خواهد بود. مهمترین تهدیدات پیرامون این منطقه افزایش رقابتهای منطقهای و بینالمللی، سطوح بالای خشونت و بیثباتی در کشورهای اطراف، دزدی دریایی و قاچاق انسان است.
اهمیت باب المندب و دریای سرخ برای رژیم صهیونیستی
تنگه باب المندب و دریای سرخ در ابعاد امنیتی و اقتصادی برای رژیم اشغالگر مهم است. از منظر امنیتی، تسلط بر این تنگه بسیاری از نگرانیهای غرب و رژیم را کاهش میدهد. نکته مهم این است که تلآویو برای حفظ موجودیت خود به آبراههای بینالمللی وابستگی بالایی دارد. برای نمونه در سال ۱۹۶۷ بستن تنگه تیران از سوی مصر، یکی از دلایل وقوع جنگ در همان سال بود. رژیم در آن زمان نسبت به از دست رفتن بازدارندگی خود نگران بود و سایر موضوعات مربوط به تجارت با شرق، در قیاس با این مساله اهمیت چندان نداشتند.
در استراتژی نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی، اطمینان یافتن از این که دشمنان بر این آبراه مهم مسلط نمیشوند حیاتی است. نگرانی تلآویو درباره بابالمندب از طرفی ناشی از جایگاه جغرافیایی آن و از طرف دیگر ناشی از خطراتی است که این رژیم را تهدید میکند. دیوید بن گوریون بنیانگذار رژیم درباره چرایی این که تل آویو میخواست بر دریای سرخ مسلط شود گفت: «ما از لحاظ خشکی محصور شدهایم و دریا تنها راه دسترسی ما به جهان و دیگر قارههاست.» در سال ۲۰۱۸، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم نیز اعلام کرد که «اسرائیل بخشی از هر گونه اقدام بینالمللی برای جلوگیری از مسدود کردن مسیرهای کشتیرانی دریای سرخ خواهد بود».
در حوزه اقتصادی نیز واردات و صادرات آسیایی حدود یک چهارم کل تجارت خارجی رژیم را تشکیل میدهد که عمدتا از طریق مسیرهای دریای سرخ ترانزیت میشود و ایمنی آبراه را به یک مساله امنیت ملی تبدیل کرده است. نگرانی اصلی تلآویو از احتمال بسته شدن این تنگه به دلیل از دست دادن تبادل ۱۵ میلیارد دلاری از طریق این تنگه است. تنها جایگزین این تنگه، دور زدن قاره آفریقا از طریق دریا است.
سیاست رژیم در باب المندب
نظامی کردن منطقه
مبنای اصلی سیاست تلآویو در این منطقه، تلاش برای نظامی کردن منطقه است تا از افتادن آن به دست انصارالله جلوگیری کند. دیپلماسی نظامی رژیم در این منطقه عمدتا بر دستیابی به پایگاههای نظامی، فروش تسلیحات و فناوریهای نظامی بر مبنای تنشآفرینی، ایجاد آشوب و تجزیه کردن کشورها استوار است. به ویژه که این قاره مملو از منازعات درون کشوری و برون کشوری است. بنی گانتس رئیس سابق ستاد ارتش رژیم در سپتامبر ۲۰۱۵ در سخنرانی در اندیشکده خاور نزدیک با عنوان «امنیت ملی اسرائیل در شرایط متغیر منطقه» با اشاره به چالشهای امنیتی مختلف رژیم تاکید کرد «چیزی که او را نگران میکند بابالمندب و دیگر راههای دریایی است.» اهمیت این منطقه باعث شد رژیم در مقابل قرارداد تسلیحاتی به ارزش حدود یک میلیارد دلار شامل ۳۰ هواپیمای نظامی و مجهز کردن یگان زرهی به ۲۳۰ تانک، برای تقویت حضور در دریای سرخ پایگاه نظامی در بندر مصوع مشرف بر دریای سرخ در اریتره احداث کند.
*همراهی با ائتلاف در جنگ یمن
یکی از مهمترین دلایل همراهی رژیم صهیونیستی با عربستان در حمله به یمن از سال ۲۰۱۵، ریشه در هراس رهبران رژیم از افتادن این پهنه راهبردی در دست انصارالله بود. بر همین اساس با آغاز حملات عربستان به یمن، رژیم صهیونیستی ابتدا نیروهای نظامی خود را در جزایری در اریتره مستقر کرد. در ادامه نیز برخی منابع در منطقه عسیر در جنوب عربستان اعلام کردند که هواپیمای نیروی هوایی این رژیم سلاحها، موشکها و تجهیزاتی از بندر عصب در اریتره به پایگاه خمیس مشیط در عسیر برای حمایت از نیروهای هوایی ائتلاف علیه یمن منتقل میکند. ناظران این اقدامات را در راستای استراتژیک بودن تنگه بابالمندب برای تلآویو میدانند.
همکاری با امارات
رویکرد دیگر رژیم علاوه بر ایجاد پایگاههای نظامی، استفاده از پایگاههای اماراتی است که در سراسر این منطقه پراکنده هستند. امارات در حال حاضر یکی از بازیگران اصلی در دریای سرخ و باب المندب است و نیروهای نیابتی آن از جمله گروه موسوم به «مقاومت ملی» به رهبری طارق صالح که از آن به عنوان مرد شماره یک امارات یاد میشود در نوار ساحلی المخا در نزدیکی باب المندب حضور دارند. در نوامبر ۲۰۲۱ منابع یمنی از دیدار محرمانه صالح با افسران رژیم با هدف گسترش دامنه اتاق عملیات مشترک بین این گروه با پایگاههای صهیونیستی خبر دادند. از این گذشته، رژیم صهیونیستی از زمان توافق آبراهام از سال ۲۰۲۰ امارات و بحرین را برای حفاظت از تنگه بابالمندب تحت فشار قرار داده است. تلآویو هر ساله در رزمایشهای دریایی در دریای سرخ در کنار آمریکا، امارات و بحرین شرکت میکند و شبکه امنیتی دریایی خود از جیبوتی، اریتره، سومالی، جزیره پرایم یمن تا مجمع الجزایر سقطری را فعال نموده است. اشراف مستقیم پایگاههای امارات و رژیم در این مناطق به آنها توانایی گستردهای برای نظارت بر تنگه بابالمندب داده است.
نتیجه
با توجه به اهمیت باب المندب و دریای سرخ، سران رژیم صهیونیستی همواره نگرانی خود را از نقش انصارالله در این محدوده و دستیابی آنها به قابلیتهای تسلیحاتی برای حمله به منافع تلآویو ابراز کردهاند. طبق گزارشها، نیروهای حوثی به یک سیستم شناسایی خودکار دسترسی دارند که میتواند کشتیهای متعلق به رژیم را شناسایی کند. در این شرایط ورود رسمی انصارالله به جنگ با رژیم اشغالگر در حمایت از حماس از ابعاد چندگانهای برخوردار است. انصارالله یمن چند روز قبل از اعلام رسمی حملات، در بیانیهای هماهنگی کامل این گروه با سایر اعضای محور مقاومت را در جنگ غزه اعلام کرد. این امر در حوزه داخلی یمن ضمن حفظ موازنه با نیروهای تحت حمایت عربستان و امارات، حمایت از انصارالله را نیز افزیش میدهد. در بعد منطقهای نیز حملات انصارالله میتواند به بازدارندگی در برابر رژیم منجر و آن را از گشودن جبهههای بیشتر در سطح منطقه باز دارد. در نهایت افزایش این حملات در کنار حملات حزبالله لبنان میتواند تمرکز نیروهای رژیم را از هسته اصلی جنگ در غزه به سایر مناطق از جمله لبنان و امتداد دریای سرخ جلب کند.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت غزه جنبش حماس رژیم صهیونیستی یمن انصارالله طوفان الاقصی باب المندب عملیات طوفان الاقصی اسرائیل اسراییل تل آویو تنگه باب المندب عربستان خلیج فارس حماس دریای سرخ بنیامین نتانیاهو جنگ غزه خلیج فارس تلاویو انصارالله یمن بحرین خلیج عدن تل آویو امریکا امارات جنبش انصارالله بنی گانتس لبنان مصر خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت باب المندب و دریای سرخ تنگه باب المندب رژیم صهیونیستی اقیانوس هند دریای سرخ کانال سوئز بین المللی تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۳۸۵۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم. من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریباً ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است. این یک تغییر چشمگیر در چشمانداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد. در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشمانداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است. ۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست. اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشمانداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود. فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند. فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رأی دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رأی ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشمانداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را میخواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست. اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند. در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.
منبع: ایسنا
کد خبر 750686